این کلمه همچنین میتواند شکلی از موارد زیر باشد:
صفت “centered”
فرم پایه centered (more/most)
- مرکزی
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
The vase was perfectly centered on the dining room table, creating a symmetrical look.
- متعادل (از نظر روحی و روانی)
After a weekend retreat, she felt centered and ready to tackle the challenges of the week ahead.