این کلمه همچنین میتواند شکلی از موارد زیر باشد:
صفت “burgeoning”
فرم پایه burgeoning، غیرقابل درجهبندی
- در حال رشد
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
The small town was excited about the burgeoning number of tourists each year, bringing more business and opportunities.
اسم “burgeoning”
مفرد burgeoning، جمع burgeonings یا غیرقابلشمارش
- رویش (فرآیند شروع به رشد یا جوانه زدن)
The garden was alive with the burgeoning of new flowers as spring arrived.
- جوانه (شاخه یا ساقه جوان)
In spring, the tree was covered in burgeonings, promising a lush canopy of leaves.
- افزایش یا رشد (در زمینههای غیر از گیاهان)
The city's skyline is constantly changing due to the burgeoning of new skyscrapers.