صفت “ancient”
فرم پایه ancient (more/most)
- باستانی
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
The ancient oak tree in the village square has witnessed generations of families growing up.
- عهد باستان (اشاره به دوران تاریخی در اروپا قبل از قرون وسطی)
Scholars often debate the philosophies of ancient thinkers when studying the classical era.
اسم “ancient”
مفرد ancient، جمع ancients
- پیرمرد یا پیرزن (در این معنا، استفاده از واژههای "پیرمرد" یا "پیرزن" بیشتر مرسوم است)
The ancient in our neighborhood tells stories of the town as it was over a century ago.
- باستانیان (افرادی که در دورانی زندگی میکردند که اکنون دوران دور محسوب میشود)
The museum displayed artifacts crafted by ancients from the Bronze Age.