اسم “allocation”
مفرد allocation، جمع allocations یا غیرقابلشمارش
- تخصیص
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
The manager is responsible for the allocation of duties among the staff.
- تخصیص (بخشی یا مقداری از چیزی که به کسی داده یا اختصاص داده میشود)
Each student received an allocation of funds to buy books.
- (در جنینشناسی) فرایندی که در آن سلولهای جنینی برای تبدیل شدن به انواع خاصی از سلولها یا نواحی بدن تعیین میشوند.
Allocation of cells during early development determines the organism's body plan.