این کلمه همچنین میتواند شکلی از موارد زیر باشد:
اسم “withholding”
مفرد withholding، غیرقابل شمارش
- کسر مالیات (عمل کسر مالیات از حقوق کارمند قبل از دریافت آن)
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
Companies are responsible for withholding when paying wages.
- مالیات تکلیفی (پولی که از حقوق فرد کسر میشود و مستقیماً به دولت به عنوان مالیات ارسال میگردد)
He noticed his withholding had increased on his recent paycheck.