·

withholding (EN)
اسم

این کلمه همچنین می‌تواند شکلی از موارد زیر باشد:
withhold (فعل)

اسم “withholding”

مفرد withholding، غیرقابل شمارش
  1. کسر مالیات (عمل کسر مالیات از حقوق کارمند قبل از دریافت آن)
    Companies are responsible for withholding when paying wages.
  2. مالیات تکلیفی (پولی که از حقوق فرد کسر می‌شود و مستقیماً به دولت به عنوان مالیات ارسال می‌گردد)
    He noticed his withholding had increased on his recent paycheck.