اسم “secession”
مفرد secession، جمع secessions یا غیرقابلشمارش
- جدایی (از یک ملت، دولت یا اتحادیه سیاسی)
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
The province declared its secession from the country following the referendum.
- انشعاب (از یک سازمان، گروه یا انجمن)
Disagreements over policies led to the secession of several members from the club.