اسم “safety”
مفرد safety، جمع safeties یا غیرقابلشمارش
- ایمنی
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
Ensuring the safety of all passengers is our top priority.
- ضامن (در دستگاهها یا سلاحها)
Always engage the safety on your firearm when not in use.
- (فوتبال آمریکایی) حرکتی که در آن بازیکن حملهکننده پشت خط دروازه خودشان متوقف میشود و دو امتیاز برای تیم حریف به دست میآید.
The game turned when the defense scored a safety in the fourth quarter.
- (فوتبال آمریکایی) بازیکن دفاعی که دورترین فاصله را از خط شروع بازی دارد و مسئول جلوگیری از بازیهای بزرگ است.
The safety made a crucial interception late in the game.
- (بیسبال) یک بازی فشاری ایمن که برای اجازه دادن به یک دونده برای امتیاز گرفتن از پایگاه سوم طراحی شده است
The coach called for a safety squeeze to bring the runner home.