اسم “implication”
مفرد implication، جمع implications یا غیرقابلشمارش
- پیامد
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
The new law's implications for small businesses could be quite significant, potentially affecting their profitability.
- اشاره (در معنای گفتاری یا نوشتاری که به طور غیرمستقیم بیان شده است)
Her silence carried the implication that she agreed with the criticism.
- ارتباط منطقی (در زمینه استدلال، جایی که اگر گزاره اول درست باشد، گزاره دوم نیز باید درست باشد)
In the statement "If it rains, the ground gets wet," the implication is that rain causes the ground to become wet.