این کلمه همچنین میتواند شکلی از موارد زیر باشد:
اسم “frosting”
مفرد frosting، جمع frostings یا غیرقابلشمارش
- روکش قنادی
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
She spent the afternoon making chocolate frosting for her daughter's birthday cake.
- برفک (تشکیل شده بر روی سطوح در اثر سرمای زیر صفر)
The morning sun revealed a delicate frosting on the grass, glistening in the light.