اسم “expeditor”
مفرد expeditor، جمع expeditors
- فردی که فرآیندها را سریعتر و کارآمدتر میکند
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
The company hired an expeditor to reduce the time it took to launch new products.
- هماهنگکننده (کسی که جریان کالاها یا مواد را برای اطمینان از تحویل بهموقع هماهنگ میکند)
The expeditor tracked the shipments to make sure they reached the warehouse on schedule.
- (در رستوران) فردی که سفارشها را سازماندهی کرده و بین آشپزخانه و کارکنان سرو هماهنگی ایجاد میکند
The expeditor made sure that all the dishes for each table were ready at the same time.