appliance - معنی، مثال‌ها به انگلیسی

اسم “appliance”

 مفرد appliance، جمع appliances

لوازم خانگی
ثبت‌نام کنید تا ترجمه‌های جملات نمونه و تعاریف تک‌زبانه هر کلمه را ببینید.
She replaced all her old appliances with energy-efficient models.
ضمیمه (برای ابزار یا ماشین)
The carpenter used a special appliance to cut intricate patterns.
وسیله پزشکی (برای اصلاح یا حمایت از بدن)
The orthodontist fitted him with an appliance to straighten his teeth.